درد دل با دلم

آرام باش اي دل شكسته خورده ام ، مي دانم كه غم بزرگي داري و اين روزها حوصله ما را نداري ! مي دانم كه در غم از دست دادن عشق به عزا نشسته اي.
آرام باش كه اين زندگي ارزش اينهمه غم و غصه را ندارد.
مي دانم كه از درد تنهايي نايي نداري و ديگر غروري نيز درونت نمانده بيخيال باش و مثل او هيچ غمي نداشته باش.اي دل بي طاقتم او رفت و ديگر نيز برنميگردد ، منتظرش نباش.
اين لحظات زيباي زندگي را به انتظار اينكه روزي دوباره بيايد هدر نده.
او ديگر عاشق تو نيست و دلش با تو نيست.
او كه رفت ديگر نمي آيد ، اگر عاشق بود هيچگاه نمي رفت.
مي دانم كه هنوز هم عاشقي ، و هنوز هم منتظر آمدن او هستي ، اما از من به تو نصيحت بي خيال آن بي وفا شو.اي دل ساده ام تو با اين شكستگي مرا نيز شكسته اي و خسته ام كردي.
اي دل بي گناهم ، هنوز هم يك عالمه خريدار داري ، و هنوز هم هستند آنهايي كه آرزو دارند مال آنها باشي. برو اسير قلبي شو كه لايق تو باشد ، اسير كسي شو كه واقعا عاشق باشد و حرفهايش از ته دل باشد. اي دل بي گناهم او ديگر مال تو نيست ، او ديگر يك ذره نيز دوستت ندارد.
بيخيال آن بي وفا و سنگدل شو ! اگر دوستت داشت هيچگاه رهايت نميكرد.

 

عکس پسر تنها

[ 29 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 8:36 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

مرا جا گذاشت

به آسانی دل داد و به آسانی دل برید ، او حتی در لحظه آخر اشکهای مرا ندید
مثل یک پرنده از قفس دلم پرید ، حتی صدای آخرین فریادم را نشنید
چه بچه گانه برایش گریه میکردم ، اینک از حال و روز خودم میخندم
رفت و مرا جا گذاشت ، دستم را درون دستهای غم گذاشت
من مانده ام و تنهایی و یک حسرت ، تو بودی که مرا به سوی خودت کشاندی با آن چشمان مستت!
او رفت و من رفتم به دنبالش، رسیدم به رد پاهایش ، رفتم در کنارش ، خیره شدم به چشمانش ، او دیگر مرا نمیشناخت ، او دیگر نگاهم را نمیخواست !
دلم با این حال و هوا نمیساخت ، دلم همانجا بود که خودش را باخت
باورم نمیکرد ، باور نمیکردم که دیگر نبود
مرا نمیخواست ، نمیتوانستم بدون او باشم
دل به دل راه نداشت ، او دیگر در دلش برایم هیچ جایی نداشت ، از چشمش افتاده بودم ، من قبل از رفتنش خودم راهش را رفته بودم

 

[ 29 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 8:30 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

تو رفتی ....

تو رفتی و شب تاریک و خاموش
تب بغضی منو گرفت در آغوش
تو رفتی و تمومه لحظه ها رو
به یاد عشق تو کردم فراموش
تو نیستی لحظه ها رو غم گرفته
تن ثانیه رو ماتم گرفته
تو نیستی و تمومه خنده هامو
شب گریونه من ازم گرفته

 

خدا می بینه اشک آدما رو
خودش داره حساب لحظه ها رو
خدا میدونه بی تو چی کشیدم
خدا میشنوه بغض بیصدا رو

 

تو رفتی و شب تاریک و خاموش
تب بغضی منو گرفت در آغوش
تو رفتی و تمومه لحظه ها رو
به یاد عشق تو کردم فراموش

 

خدا می بینه اشک آدما رو
خودش داره حساب لحظه ها رو
خدا میدونه بی تو چی کشیدم
خدا میشنوه بغض بیصدا رو

 

تو رفتی و شب تاریک و خاموش
تب بغضی منو گرفت در آغوش
تو رفتی و تمومه لحظه ها رو
به یاد عشق تو کردم فراموشش

 

Morteza Pashaei To Rafti دانلود آهنگ مرتضی پاشایی با نام تو رفتی

[ 25 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 12:3 قبل از ظهر ] [ علی ]
[ ]

یکی هست که دیگه نیست

یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه

 

 

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

 

 

یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه

 

 

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

 

 

یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

 

 

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

 

 

گریه میکردم  درو که میبست میدونستم که میمیرم

 

 

اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم

 

 

میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها

 

 

خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا

 

 

سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار

 

 

دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار  

 

 
[ 24 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 5:57 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

مرتضی جان روحت شاد .....

 

وصیت نامه مرتضی پاشایی

 

[ 23 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 2:51 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

هنوز دوسم داری ...

هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت
تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم
هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،
با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند
تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت
که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است
وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم
اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ، شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد
این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد
میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!
میخواستم بپرسم که :
عزیزم هنوز مرا دوست داری؟

[ 20 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 6:6 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

گذشته دلگیر

وقتی فکر میکنم به گذشته ها ، آتش میگیرد باز این دل تنها
وقتی فکر میکنم به آن روزها ، باز هم در قلبم مینشیند آن غم بی وفا
با خود گفته بودم دیگر اشک نمیریزم ، دست خودم نیست ، تا به یادت می افتم نمیتوانم در برابر سیل اشکهایم بایستم
با خود گفته بودم فراموشت میکنم ، اما روزی می آید ، مثل امروز ، لحظه ای می آید دلگیرتر از دیروز ، که باز آن خاطرات بی تکرار ، دوباره در خیالم تکرار میشود
نه انگار نمیتوانم بر سر عهد خویش بمانم ، اینکه فراموشت کنم و گذشته ها را به یاد نیاورم
هر چه قدر میخواهم به تو فکر نکنم ، یا با شنیدن اسمت ، یا با دیدن یکی مثل تو بدجور دلم میگیرد
یک روز ، یک جایی ، یک زمانی با هم ، در  همینجا ، همینجا که اینک  تنها نشسته ام ، نشسته بودیم، تو مرا نگاه میکردی ، دستت در دستانم بود و با هم عهدی بسته بودیم
حالا تو کجایی، خدا میداند ، در فکرت چه میگذرد ، آیا هنوز هم مثل من به یاد آن روزها می افتی ، آیا هنوز هم مثل من با یاد آن روزها به گریه می افتی
آیا با شنیدن اسمم دلت میگیرد یا با دیدن یکی مثل من یک قطره اشک ، تنها یک قطره اشک از چشمانت میریزد؟
عجب زمانه ایست این زمانه ی بی وفا ، خیلی وقت است دلم را سپرده ام به خدا
هر چه میخواهم فکر نکنم به آن روزها ، یک خاطره ، تنها یک خاطره از تو ، باز هم میسوزاند دل تنهایم را…

, عکس های احساسی و عاشقانه با موضوع تنهایی پسرانه, تنهایی پسرانه, عکس های احساسی و عاشقانه, جدیدترین عکس های احساسی و عاشقانه, عکس های احساسی و عاشقانه جدید, عکس های احساسی و عاشقانه زیبا, عکس های تنهایی, تصاویر تنهایی, تصاویر زیبا ی عاشقانه, تصاویر دل گیر, عکس های دلم گرفته, عکس های عشق, عکس های عشق تنها, عکس های تنهایی زیبا, عکس های تنهایی قشنگ, عکس های تنهایی خفن

[ 20 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 5:59 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

دل آدما ...

سایت عاشقانه ساکار

 

دل آدمـــا،
شــیشــه نیـســت کــه روی آن ” هــــــا ” کنـیــم
بـعـــد بـا انـگـــشـت قــــلب بـکشیـم و
وایــسیــم آب شـــدنـش رو تماشــــا کنــیـم و کیـــــف کنـیـم !!!
رو شیــشـه ی نـــازک دل آدمـــا اگـــه قـلبـــــــــی کــشـیـدی
بـایــد مــــــــردونــه پـــــــاش وایســــتـی …

.

 

گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است

باور کن…..

بعضی ها “””تنهاترت””” می کنند…

 

[ 17 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 7:19 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

رابطه ایی که مرده .....

سایت عاشقانه دلنورد

رابـطـه ایی کــ ِ مُـرده ؛ مُـرده !!
هـی دوبـاره نـبـضـش رو نمـیگـیـرن کــ ِ ..

.

 

دِلْتَنْگْ کِهْ میشَویْ . . . دیگَرْ اِنتِظآرْ مَعنآ نَدآرَد !

یِک نِگآه کَمیْ نآمِهرَبآن!!!

یِکْ وآژهِ کَمیْ دورْ اَز اِنتْظآرْ . . . یِکْ لَحظِهْ فآصِلِهْ ، میْ شِکَنَدْ دِلَتْ رآ . . .

! میْ شِکَنَدْ بُغْضَتْ رآ . .

.

آنقدر
“بغض هایم” را
قورت دادم و خندیدم که…
خدا هم باورش شد چیزی نیست…

[ 17 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

میدانستم روزی میروی

561220_174431822711060_430920315_n

هر چه بگويم که بهانه آوردي و رفتي ، هر چه بگويم مرا به بازي و گرفتي و
شکستي بي فايده هست ، تو رفته اي و حرفهايم بيهوده است
به آن اندازه غمگين نيستم از رفتنت ، چون ميدانستم روزي ميروي

[ 15 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 10:40 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

رسم زندگی ....

مدتي بود كه ديگر احساس تنهايي نمي كردم ، از تنهايي دور بودم ،

درد و دلم را به همدل زندگي ام مي گفتم ،

هيچ غم و غصه اي در دلم نبود ، اما اينك بايد به استقبال تنهايي بروم…

.

روزهاي خوب باهم بودنمان گذشت …

روزهايي که با چند خاطره تلخ و شيرين به سر رسيد و تنها يادگار از آن روزها يک قلب شکسته برجا ماند..

.

هيچگاه از دلم نپرسيدي چقدر تو را دوست دارد…
هيچگاه نفهميدي که اين دل ديوانه تنها تو را ميخواهد.

.

يه روز دل تصميم ميگيره سنگ بشه تا ديگه عاشق نشه ،

ميره و سنگ ميشه و ميره قاطي سنگها ، اما اونجا هم عاشق سنگ ميشه

.

رسم زندگي اين است روزي کسي را دوست داري و روز بعد تنهايي به همين سادگي او رفته است

 

و همه چيز تمام شده مثل يک مهماني که به آخر مي رسد

و تو به حال خود رها مي شوي چرا غمگيني ؟ اين رسم زندگيست پس تنها آوازبخوان

عكس عاشقانه و احساسي نيمكت

[ 15 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 10:28 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

دل

ای دل

ای دل بی ارزش

لامصب

اگه کسی بهت گفت دوست دارم

لزوما به این معنا نیست

که کسی دیگه رو دوست نداره

سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی .

 

 

[ 14 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 10:36 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

مینویسم

مینویسم از یک عمر پر از عشق، عشقی که با تو پایانی ندارد
دلم برای دفترم تنگ شده ، دفتری که پر از خاطرات با تو بودن است
من هنوز هستم و خواهم ماند ،من هنوز به پای تو نشسته ام و هنوز هم قلبی بااحساس در سینه دارم
چه باشم چه نباشم عاشقت می مانم ، مهم این است که هستم و در غربت فاصله ها نشسته ام
نشسته ام به انتظار طلوع پایان فاصله ها
تو دلت میگیرد و من نیستم ، من دلم میگیرد و تو نیستی
من تحمل میکنم، تو اشک میریزی ، من به انتظارت میمانم، تو بهانه مرا میگیری
همین است عشق بی پایان ما ، همین است داستان زندگی ما
من درد دلم را مینویسم ، چه کسی بخواند ، چه نخواند
من به عشق تو مینویسم ، چه بخوانی چه نخوانی
مهم این است که قلبم دائم در حال تکرار آنهاست.

[ 11 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 10:39 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

دوباره دلم گرفته ...

دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است.
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن یک قلب تنها .
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید و دوباره این دل بهانه میگیرد.
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره .
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته .
یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده.
خیلی دلم گرفته است ، احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است.
تنهایی مرا می سوزاند ، دلم هوای تو را کرده است.
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است.
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است ، قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آواز است.
هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست.
میخواهم گریه کنم ، میخواهم ببارم .
دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شوم .
اما نمی توانم…
دوباره دلم گرفته است ، خیلی دلم گرفته است،
اما کسی نیست تا با من درد دل کند ، کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم
و آرام شوم… هیچکس نیست!

[ 11 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 10:35 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]

تنهایی ....

شاید این تنهایی بهتر باشد
کمی آرامتر ، با دلم مهربانتر
گرچه محبت نیست ، اما دلم از غم ها دورتر..
شاید کمی چشمهایم را باز کنم محبت را هم ببینم و آن را لمس کنم!
نه به دنبال درمان برای دردهایم ، نه زخمی است که عذاب دهد این دل تنهایم…
شاید این تنهایی بهتر باشد…
در عالم خود هستم و با سکوت همنشین!
اینجا دلم هیچ حرفی ندارد و ادامه زندگی چند نقطه چین!
گهگاهی شاید یک قطره اشک به جرم تنهایی ، و من میخواهم حبس ابد باشم در این زندان بی کسی
حالم خیلی خوب است ، لبخند هم در برنامه زندگی ام است ….
لذت می برم از پرواز پرنده ها ، اگر خزان زودتر بیاید ، از آمدن باران ها…
به دور از هیاهوی قلب ها ، دلتنگی و غصه آدمها …
شاید این تنهایی بهتر باشد ، نه اینکه یکی بیاید و حالم از گذشته ها بدتر باشد…
آهنگ غمگینی است ، اما دلنشین ، درگیر با سکوتم ، ای تنهایی بیا در کنارم بنشین..

Image40

 

[ 11 / 8 / 1393برچسب:, ] [ 7:26 بعد از ظهر ] [ علی ]
[ ]