درد دل با دلم
آرام باش اي دل شكسته خورده ام ، مي دانم كه غم بزرگي داري و اين روزها حوصله ما را نداري ! مي دانم كه در غم از دست دادن عشق به عزا نشسته اي.
آرام باش كه اين زندگي ارزش اينهمه غم و غصه را ندارد.
مي دانم كه از درد تنهايي نايي نداري و ديگر غروري نيز درونت نمانده بيخيال باش و مثل او هيچ غمي نداشته باش.اي دل بي طاقتم او رفت و ديگر نيز برنميگردد ، منتظرش نباش.
اين لحظات زيباي زندگي را به انتظار اينكه روزي دوباره بيايد هدر نده.
او ديگر عاشق تو نيست و دلش با تو نيست.
او كه رفت ديگر نمي آيد ، اگر عاشق بود هيچگاه نمي رفت.
مي دانم كه هنوز هم عاشقي ، و هنوز هم منتظر آمدن او هستي ، اما از من به تو نصيحت بي خيال آن بي وفا شو.اي دل ساده ام تو با اين شكستگي مرا نيز شكسته اي و خسته ام كردي.
اي دل بي گناهم ، هنوز هم يك عالمه خريدار داري ، و هنوز هم هستند آنهايي كه آرزو دارند مال آنها باشي. برو اسير قلبي شو كه لايق تو باشد ، اسير كسي شو كه واقعا عاشق باشد و حرفهايش از ته دل باشد. اي دل بي گناهم او ديگر مال تو نيست ، او ديگر يك ذره نيز دوستت ندارد.
بيخيال آن بي وفا و سنگدل شو ! اگر دوستت داشت هيچگاه رهايت نميكرد.