کاش
من همانم
وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !
فکر نکن که فراموشت کرده ام ….
یا دیگر دوستت ندارم !
نه ….
من فقط فهمیدم :
وقتی دلت با من نیست ؛
بودنت مشکلی را حل نمی کند ،
تنها دلتنگترم میکند … !
من همـانم .. همان پسر مهربون و صبور . پر از محبت ..
یـادت نمی آید؟
من همانـم
حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم ...
خدایا
خدایا!
دستانی را در دستانم قرار بده
که پاهایش با دیگری پیش نرود...
من
بی تو
در غریب ترین شهر عالمم...
بی من
تو در کجای جهانی
که نیستی؟!...
با اجازه خدا
زندگی دیکته گفت و ما همش غلط پشت غلط
عشقو نوشتیم با الف نقطه گذاشتیم ته خط
منو از اول همه جا نشوندن آخرکلاس
حالا میگن یه کاری کن میگن حسابت با خداس
خدا اجازه من دلم بسته به زنجیر غمت
نگاه نکن به جرم من نگاه بکن به کرمت
خونه ی بی چراغ من از تو همیشه روشنه
بخشش چندمه تو و توبه ی چندمه منه
تو بهترین رفیقمی نمیشه از تو دل جدا
گمم نکن تو تاریکی دستمو ول نکن خدا
خدا اجازه من دلم بسته به زنجیر غمت
نگاه نکن به جرم من نگاه بکن به کرمت
عشقه من
پشت و پناه ِ همیم ولی هردومون دستامون خالی ِ باید جای ِ من باشی تو زندگی
بفهمی نداری چه بد حالی ِ
باید جای ِ من باشی تا حس کنی چقدر سخته عشقت بلرزه صداش
ببینی چطور حاظری جونتو بدی
تا یه رویا بسازی براش
.
من از دلخوشی های ِ این زندگی مگه چی بجز حقم و خواستم ؟!
یه دنیا زمین خوردم از بچگی
که یک جا رو پا خودم وایستم
تو می تونی مرهم بسازی از عشق که زخمات زخمای ِ کاری نشن
یه چیزی باید باشه تو زندگی
که حرفهای ِ خوبت شعاری نشن
روم نمیشه
عشقت آتیشی زده به جون من
آروم نمیشه
خیلی وقته که می خوام بگم
شبا خوابی ندارم
خیلی وقته که می خوام بهت بگم باهام میمونی
تا همیشه
روم نمیشه
روم نمیشه
روم نمیشه
نه نه نه
روم نمیشه
عاشقتم
میون صد هزار تا حرف تو میلیون ها گل آوازه
تمومش گشتم و گشتم نبود در حد و اندازه
نبود حرفی بتونم باش بگم حسی رو که میخوام
بجز یک واژه ی ساده ساده که پر کرده همه دنیام
عاشقتم عاشقتم مثل عطر دعا، مثل رنگ خدا
مث من که نفس به نفس با توام همه جا
برای گفتن حسم هنوز یک واژه کم دارم
که تو شعرام به جای اون همیشه نقطه میزارم
منی که با همین احساس یه عمره زندگی کردم
نه میتونم نه میدونم که به چشمات بفهمونم
همین خوبه که ....
همین خوبه که عطر تو می پیچه تو دنیام
همین خوبه که تو هستی تو این لحظه که من تنهام
مثه رویاست که دستاتو هنوز میشه نوازش کرد
که میشه تو یه این بن بست دوباره با تو سازش کرد
برام عادت شده اینکه تو باشی تویه هر لحظم
به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم
هنوزم تویه تنهایی واسه عشق تو میمیرم
تو وقتایی که دل تنگی منم بدجور دلگیرم
برام بسه که میتونم دوباره پیش تو باشم
همون لحظه که گم میشم تو اغوش تو پیداشم
برام عادت شده اینکه تو باشی تویه هر لحظم
به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم
دروغ بگو ولی .....
دلم میخواد فقط یه بار دوباره بات حرف بزنم
فقط صداتو بشنوم هرچی بگی دم نزنم
دلم میخواد بهم بگی دلت برام تنگ شده بود
بگی که وقتی نبودم هیچی برات قشنگ نبود
دروغ بگو ولی بگو هنوز هوامو داری
هرچی که دوست داری بگو نگو دوسم نداری
دروغ بگو ولی بگو هنوز هوامو داری
هرچی که دوست داری بگو نگو دوسم نداری
دلم میخواد واسه یه بارم که شده تو باشی
توشعرای ساده من سرخی واژه ها شی
داغش نمونه به دلم که دستتو بگیرم
اونقده عاشقت بشم تب کنی من بمیرم
دلم میخواد گریه کنم دلت برام بسوزه
بگی که لحظه های با ما هنوزه
دلم میخواد باور کنم که رفتنت یه خواب بود
دلم میخواد باور کنی نبودنت عذاب بود
بانوی من
بده دستاتو به من بانوی من تا باورم شه
توی دستای تو میتونه که روز آخرم شه
توکه از هرچی که داشتی واسه من ساده گذشتی
سرنوشت تلخمو با عشق رویاییت نوشتی
میدونی با تو پرم از عشق دوباره
میدونی بی تو آسمونم نمیباره…
دیگه بعد از تو همه ی حالم و روزم
سازم و سوزم معنا نداره
وقتی حتی پیشمی دلم برات پر میزنه
دل و عقلم یکی میشن به سیم آخر میزنه
از تو ممنونم صبوری میکنی خوب و بدم
تازه فهمیدم کیم واسه چی دنیا اومدم
من فقط عاشق اینم ...
من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیمو بذارم برای فردا
من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه ام
بشینم یه گوشه ی دنج موهای تورو ببافم
عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم
حواست به من نباشه دزدکی تورو ببینم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم
جملات حسین پناهی
دوري پايان عشق نيست ، انگار قشنگترين غم دنياست ، ازت دورم اما به يادتم!
.
.
.
یاد گرفته ام ...
نوار قلبی ام
باید ببینمت !چرا که روی نوار قلبی ام
پیوسته نام تو بود و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . .
و را تجویز کرده است ! ! ! بیا ، تا دیر نشده .