میخواهم راحت باشم....
بی جسارت و بی خجالت...
در جواب چه خبرها؟؟
چشمانم را ببندم و بگویم
ناخوشی.................
کاش میدانستم این سرنوشت را چه کسی برایم بافته....
آن وقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که....
بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم
.
. . . دلم نه عشق میخواهد نه احساس قشنگ . . .
. . . نه ادعاهای بزگ نه بزرگهای پر ادعا . . .
. . . دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد . . .
. . . و بعد پشیمان نشد . . .
نظرات شما عزیزان: