هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت
تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم
هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،
با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند
تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت
که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است
وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم
اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ، شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد
این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد
میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!
میخواستم بپرسم که :
عزیزم هنوز مرا دوست داری؟
نظرات شما عزیزان:
یــــــک بار که تنها بـمانی
یک بار کـه بشــکند
دلـــــــت...
غرورتــــــ...
اعـــتمادت...
همیــــــن یک بار ها کافیســت تا یک عمر
از پشــــــت نگاهی تـــرک خورده به آدمـها بنگری
انقدر تیز و برنده میــــشوی که
باید تابلـــوی ورود ممـــــنوع را به خودت نصــــب کنی...!
لطفا منو لینک کن و خبر بده تا لینکت کنم! ضمن اینکه اگه نویسندگی و شعر رو دوس داری و دوس داری جدی ادامه ش بدی حتما از خدمات وبلاگم استفاده کن! منتظر بازدیدت هستم! سپاس×!