یه سری از پسرا هستن که
مهم نیست چند سالشونه
از یه سنی به بعد کمتر صدای خندشونو میشنوی
با آهنگ خاصی میزنن زیر گریه
یه سری کارارو انجام نمیدن
دیگه هیچ عشقیو قبول ندارن
به احساسات دوستاشون میخندن
دیگه جمله ای به اسم این با بقیه فرق داره رو نمیشنوی ازشون
معمولا با کسی درد و دل نمیکنن ولی به درد و دل بقیه گوش میدن
وقتی اسم عشق و دوست داشتن میشنون فقط یه نفر میاد تو ذهنشون
در عرض چند ثانیه همه زندگیشون مرور میکنن
خلاصه بگم
بعضی پسرا شاید پسر باشن ولی کوه دردن
اینا یه زمانی ساده بودن
دل بستن
عاشق شدن
از عشقشون جدا شدن
به جای رسیدن که خودشونم نمیدونن کجای زندگی هستی
حال و هواشون با هم سن وسالاشون فرق داره
دیگه واسه هیچ دختری ذوق نمیکنن
همه رو با یه دید میبینن
اینا روزی عزیز دله یکی بودن
اینا همونای هستن که اگه شب بخیر عشقشونو نمی شنیدن
خوابشون نمیبرد
نظرات شما عزیزان:
یکی باقی می ماند ..تنها ..
نخودی حسابش می کنم و لالایی می خوانم تا بهانه گیر نشود..
من هرشب خودم را اضافه می آورم در این زمانه ..
آن زمان که گفتی …
قول بده همیشه کنارم بمانی …
یادم رفت بپرسم …
کنار خودت یا خاطره هایت؟؟؟!!…
بـــيــشـــتـــر و بـــدتــر
از ايــــن آدمـــــــــــــو داغــــون نـــمـــيــکــنـــه
کـــه اطـــرافــيـــانـت بـهـت بـــگـن
اگـــه دوســت داشـت نـــمــيــرفـت ...
من از هر کی که مثل من بهت دل داده می ترسم
یه جوری رفتی تو قلبم یه جوری گیر احساسم
که هیشکی و به غیر از تو به رسمیت نمی شناسم